نویسنده : پانته آ
![]() |
![]() |
موفقیت
آیا می دانید تعریف موفقیت چیست و انسان های موفق چه ویژگی هایی دارند؟
آیا به واقع خود را یک انسان موفق می دانید؟
به چه نقطه ای که برسید می گویید که من موفق شده ام و خود را یک انسان موفق می دانید؟
همه ما دوست داریم انسان موفقی باشیم و در همه کارهایمان موفق باشیم، اما حقیقتا این واژه یعنی چه؟
موفقیت چیست؟
موفقیت از دید هر انسانی می تواند متفاوت باشد.
یک نفر موفقیت را در ثروت زیاد می بیند و یک نفر در خوشحالی و سفر.
یک نفر قبول شدن در یک امتحان و دیگری برنده شدن در یک مسابقه ورزشی.
یک کارگردان می گوید اگر من بتوانم مجوز اکران این فیلم سینمایی را بگیرم موفق شده ام و یک فیزیکدان می گوید اگر نتیجه ای که می خواهم از این آزمایش بگیرم موفق شده ام.
یک نفر می گوید اگر ازدواج خوبی داشته باشم موفق شده ام.
یک نفر می گوید اگر فلان قرارداد را ببندم.
از این مثال ها بسیار زیاد است
و حتما هر کدام از ما چند تا از این موفقیت های ریز و درشت داشته ایم و چند تای دیگر را همین الان در دستور کار داریم.
راز و رمز موفقیت
همان طور که موفق شدن از دیدگاه افراد مختلف متفاوت است، نحوه رسیدن به آن هم متفاوت است.اما به طور کلی معمولا این طور است که افراد موفق راز موفقیتشان را این گونه می گویند:
1- داشتن هدفی معین به طوری که تمام ابعاد موضوع مورد نظر بررسی شده باشد.
2- برنامه ریزی دستیابی به آن هدف
3- تلاش برای رسیدن هدف
"موفقیت بیشتر و بزرگتر، نیازمند تصمیم گیریهای بزرگتر است."
تصمیم گیریهای بزرگتر یعنی انتخاب دشوارتر. یعنی کنار گذاشتن گزینههای بزرگ و ارزشمند به نفع گزینههایی که بزرگتر و ارزشمندتر به نظر میرسند. اگر لازمهی موفقیت، انتخاب بین گزینهی بد و گزینهی خوب بود، همه موفق بودند. اما موفقیت، هنر انتخاب از بین دو گزینهای است که به یک اندازه بد و یا به یک اندازه خوب به نظر میرسند.
"موفقیت نقطه توقفی ندارد."
لحظهی دستیابی به هدفها، شیرینی وصف ناپذیری دارد. اما طعم این شیرینی برای انسانهای موفق ا، بسیار زود، ساده و عادی میشود. آنجاست که یک بار دیگر از خود میپرسد: آیا من واقعاً همین را میخواستم؟ بنابراین هدف دیگری را تعیین می کنند و برای آن تلاش می کنند. خاصیت انسان همین گونه کمال گرا است و به کم راضی نمی شود. این خود ویژگی مناسبی است که موجب می شود از تمام لحظه های عمر آدمی به نحو خوبی استفاده شود و انسان همه عمر خود تلاش کند.
حال آنکه، خلقت آدمی بهگونهای است، که در ضمیر ناخودآگاهش کمال و موفقیت را جست وجو میکند. تقریبا انسانی را پیدا نمی کنیم که بگوید من از موفقیت بیزار و علاقهمند به شکستم. حتی کودکان هم در بازیهای کودکانهشان میخواهند همیشه برنده باشند. گویی نیرویی از درون ما را به سمت پیشرفت و کمال تشویق میکند و از پس رفت و زوال باز میدارد.
جالب است بدانیم، معلم توماس ادیسون مطمئن بود که محتویات جمجمه ادیسون فقط گچ است و بارها این مساله را به او و خانواده اش گوشزد کرده بود. هوندا مدرسه را به دلیل فقر رها کرد و چون باور داشت امتحان اصلی در حیطه کار و زندگی اجتماعی است، بدون تلاش برای اخذ مدرک دانشگاهی برای افزایش دانش فنیاش چند دوره دانشگاهی کاربردی را پشت سرگذاشت.
برایان تریسی معروف در ابتدای جوانی زندگی بسیار سختی را تجربه کرد، از دستفروشی تا انجام کارهای یدی دشوار. اما روزی از خود پرسید: «چگونه است که بعضی زندگیشان از من بهتر است؟» تکاپو برای یافتن پاسخ این سوال معماری زندگی برایان را تغییر داد.
چنین شرایط مشابهی در زندگی خیلی از ما اتفاق افتاده است. اما واقعا بیایید واکنشهایمان را نسبت به مشکلات با این افراد مقایسه کنیم.
ادیسون، هوندا، تریسی و همه افراد موفق با شناختی که از خود داشتند اجازه ندادند تحقیرها و موانعی که بر سر راهشان سبز میشود، آنها را از مسیر اصلی بازدارد. آنها همواره کنترل خود و شرایط موجود را در دست میگرفتند.
انسانهای موفق به خود و باورهای انسانیشان بازگشته و مسیر موفقیت را با «خود شناسی» آغاز کردهاند. آنها معتقدند تا شناختی حاصل نشود، مدیریت و کنترل مفهومی نخواهد داشت. افراد موفق آموختهاند که توانمندیهای انسان به قدری است که میتواند هر غیر ممکنی را ممکن سازد. پس از اینکه سقف آرزوهایشان را بلند بسازند هراسی ندارند. آنها میدانند، فقط کافی است بیاموزند خود را چگونه در هر شرایطی کنترل کنند. زندگی در تصور افراد موفق، مثل رشته کوههایی است که برای فتح هر قله لازم است پیمودن درهها را هم تجربه کرد.
مهم این است که با شناختی که از خود داریم، در فراز و نشیبها کنترل احساسات، رفتارها و خواستههایمان را از دست ندهیم و ثابت قدم و متعادل تا فتح قلههای موفقیت گام برداریم.